سلام
من شعبده بازم
رینبوسا هم میتونید صدام کنید
راستیتش من یه وبلاگ زدم که توش دارم یه داستان مینویسم
علاوه بر وبلاگ قبلیم www.catbook.blogfa.com
خب داستانش در رابطه با اوسیم نیست
یه جورایی اوسی منه ولی گربه مصر نیست
یه کم از داستانش رو می ذارم هرکی خوشش اومد بیاد وبم خوششم نیومد که هیچی!
می دونم می دونم می دونم!
شبیه شخصیت بد دلقکه تمام داستان های ترسناکه
ولی اینجور نیست
اسم این دختر ستایشه
و درضمن وبلاگم در رابطه با چیزای ترسناک تخیلیه
اصلا خطری نداره چون قانون اول وبلاگم اینه:در رباطه با چیزای تخیلی ترسناک بنویسید و نظر بدید
و اما داستان:
ستایش دختری سیزده سالست که در جهان زیرین گیر افتاده برای خلاصی از اونجا نیاز به سه الماس داره که بتونه دروازه ای به زمین باز بکنه در فصل اول اون فقط میدونه زمین و جهان زیرین وجود دارن اما در فصل های دیگه اون با روح دوستش (روژین) به جهانی دیگه میره جهانی زیبا و پاک که جادوگران و ارواح پاک در اونجا زندگی میکنند و شاد تر از اون جهان دنیایی نیست اونها همچنین وظیفه مراقبت از زمین رو به عهده دارن...
تا اینکه یک روز اتفاقی وحشتناک میفته
تا حالا تصور کردید که جهان در حال نابودی باشه و شما نفهمید؟
اگه خوشتون اومده و میخواید بدونید بقیه داستان چی میشه : merystorys.blogfa.com
'v'
بیا اینجا
و در ضمن هرکی به میوسادش توهین کنه من میدونم و اون توهین بی توهین